به این مسئله توجه داشته باشیم که بین ترک و شکست تفاوت قائل شویم. منظور ما از ترک ، پدیدهای است که در اثر عواملی مانند انجماد ، سرد شدن و تنشهای داخلی که به علت انقباض جوش میباشد ایجاد میگردد. ترکهای گرم ، ترکهایی میباشند که در دماهای بالا رخ میدهند و معمولا به انجماد ربط دارند.ترکهای سرد ترکهایی هستند که بعد از اینکه جوش به دمای اطاق رسید، رخ دهد و ممکن است حتی به HAZ رابط داشته باشد. بیشتر ترکها در اثر تنشهای فیزیکی انقباض که معمولا با کشیدن یا تغییر شکل جسم همراهی باشد در هنگام سرد شدن جوش رخ میدهد، ایجاد میشوند، اگر انقباض محدود شود، این تنشهای فیزیکی کرنشی ، تنش داخلی پسماند را بوجود میآورند که این تنهای پسماند منجر به ایجاد ترک میشوند.
در واقع دو نیروی مخالف وجود دارد:
1. تنشی که بوسیله انقباض ایجاد میشود.
2. استحکام و سختی فلز پایه
تنشهای ناشی از انقباض با افزایش حجم فلزی که تحت انقباض قرار گرفته است، افزایش مییابد. جوشهایی در ابعاد بزرگ و فرآیندهایی با نفوذ زیاد کرنشهای انقباضی را افزایش میدهند. تنشهایی که در اثر کرنشهای انقباضی ایجاد میشود با افزایش استحکام فلز پر کننده و فلز پایه افزایش مییابد. همچنین وقتی که استحکام تسلیم افزایش باید تنش پسماند نیز افزایش می یابد. 1. ضرورت جوشکاری
2. پیشگرم
3. دمای بین پالسی
4. عملیات حرارتی پس از جوش
5. طراحی اتصال
6. روشهای جوشکاری
7. مواد پر کننده
ترک به صورت خط مرکزی
ترک به صورت خط مرکزی در مرکز یک پاس جوش معین قرار دارد. اگر انتهایی کپاس جوش داشته باشیم و اینپالیدرمرکز اتصال باشد آنگاه این ترکمرکزی در مرکزاتصال نیز رار خواهد داشت. در مورد پاس های چند تای که چندین پاس در هر لایه وجود دارد ترک مرکزی از نظر هندسیب ممکن است در مرکز اتصال قرار نداشته باشد. ار چه اغلب دیده می شود که در مرکزاتصال قرار دارد.
علت ترک مرکزی یکی از سه پدیده زیر می باشد:
1. ترکی که ناشی از جدایش و تفکیک باشد.
2. ترکی که مربوط به شکل گرده جوش میباشد.
3. ترکی که مربوط به تغییرات سطحی میباشد.
متأسفانه تمام سه پدیده فوق خودشان را در قالب یک نوع آشکار میکنند و تشخیص دادن ترک مشکل میباشد. علاوه بر این ، تجربهها نشان دادهاند که اغلب 2 یا حتی 3 پدیده فوق با یکدیگر برهمکنش داده و در ایجاد ترک مؤثرند. در واقع درک مکانیسم اصلی هر یک از انواع ترکهای مرکزی به ما کمک میکنند تا به دنبال راه حلی برای از بین بردن ترک باشیم.
ترک مرکزی ناشی از جدایش
این ترکها وقتی رخ میدهد که ترکیباتی با نقطه ذوب پایین نظیر فسفر ، روی ، مس و گوگرد در نقاط خاصی در حین فرآیند سرد شدن جدایش یابند. در حین فرآیند انجماد ، ترکیباتی با نقطه ذوب پایین در فلز مذاب به نواحی مرکزی اتصال رانده میشود چون آنها تا آخرین ترکیباتی هستند که شروع به انجماد میکنند و جوش در این نواحی تمایل به تفکیک و جدایش مییابد. در جوشکاری میتوان از الکترودهایی با مقادیر بالای منگنز استفاده تا بتوانیم بر تشکیل سولفید آهن با نقطه ذوب پایین غلبه کنیم. متأسفانه این مفهوم نمیتواند برای مواد غیر فرار دیگری بجز گوگرد بکار رود.
ترک مرکزی ناشی از شکل گرده جوش
نوع دوم ترک مرکزی
ترک ایجاد شده در اثر شکل پالس جوش میباشد، این ترک در فرآیندهایی که همراه با نفوذ عمیق میباشند نظیر فرآیند FCAW , SAWتحت محافظ CO2 دیده میشود. وقتی که یک پالس جوشکاری دارای عمق بیشتری نسبت به هضم آن جوش (در نمای سطح مقطع) باشد. برای رفع این نوع ترک ، پالسهای جوش باید دارای عرضی حداقل برابر با عمق باشد. توصیه میشود که نسبت پهنای جوش به عمق آن برابر با 1 به 14/1 به 1 باشد تا این نوع ترک رفع شود. اگر از پالسهای چندتایی استفاده شود هر پاس دارای پهنای نبت به عمق آن باشد، یک جوش فاقد ترک خواهیم داشت. وقتی که یک ترک مرکزی بخار شکل پاس تحت بررسی است، تنها راه حل این است که نسبت پهنای جوش به عمق آنرا تغییر دهیم. این موضوع شاید در برگیرنده آن باشد که تغییری در طراحی اتصالها داشته باشیم. از آنجایی که عمق جوش تابعی از نفوذ میباشد شاید مفید باشد که مقدار نفوذ را کاهش دهیم بدین منظور میتوانیم از آمپرهای پایینتر و الکترودهایی با قطرهای بالاتر استفاده کنیم. راهکارهای فوق دانسیته جریان را کاهش میدهد و مقدار نفوذ را محدود میکند.
ترک مرکزی ناشی از شرایط سطحی جوش
آخرین مکانیسمی که سبب ایجاد ترک مرکزی میباشد تغییر شرایط سطحی میباشد. وقتی جوشهایی با سطح مقعر ایجاد میشود تنشهای ناشی از انقباضهای داخلی موجب میشود که سطح جوش کشیده شود. برعکس وقتی که سطح جوش محدب باشد نیروی ناشی از انقباضهای درونی موجب میشود که سطح جوش فشرده میشود. سطح جوش مقعر ، اغلب ناشی از ولتاژهای بالای قوس میباشد. کمی کاهش در ولتاژ قوس موجب میشود که گرده جوش به حالت محدب تغییر شکل دهد و تمایل به ترک حذف گردد. سرعتهای حرکت بالا نیز ممکن است به این موضوع کمک کند و کاهش در سرعت حرکت جوشکاری ، مقدار پراکندگی توسط جوش را افزایش میدهد و سطح جوش به صورت محدب تغییر حالت میدهد. جوشکاری در حالت قائم سر پایین باعث ایجاد این نوع ترک میشود. جوشکاری در حالت قائم رو به بالا میتواند از بروز این نوع ترک جلوگیری نماید.
ترک منطقه متأثر از جوش
ترک منطقه متاثر از جوش (HAZ)
بوسیله جدایشی که بلافاصله مجاور گرده جوش رخ میدهد مشخص میشود، اگر چه این نوع ترک مربوط به فرآیند جوشکاری میباشد با این حال ترکی است که در روی پایه رخ میدهد نه درخود جوش. این ترک به نام تک مجاور جوش ، ترک گوشهای یا ترک تأخیری نیز نامیده میشود. چون این ترک بعد از اینکه فولاد در دمای f ْ400 انجماد یافته است رخ میدهد ترک انجمادی نیز نامیده میشود و چون با هیدروژن نیز همراه میباشد ترک همراه با هیدروژن نیز نامیده میشود. برای اینکه ترک HAZ رخ دهد
سه شرط باید بطور همزمان برقرار باشد:
1. باید مقدار کافی هیدروژن وجود داشته باشد.
2. جوش باید به حد کافی نفوذ پذیر باشد.
3. باید به حد کافی تنشهای داخلی یا پسماند وجود داشته باشد.حذف یکی از سه شرط فوق معمولا باعث میشود که این نوع ترک از بین برود. در جوشکاری ، یک راه برای حذف این نوع ترک این است که دو یا سه متغیر (مقدار جوش نفوذ پذیر جوش) را محدود کنیم. هیدروژن از منابع مختلفی میتواند وارد جوش شد. رطوبت و ترکیبات آلی منابع اصلی هیدروژن در جوش میباشند. هیدروژن میتواند در فولاد ، الکترود ، ترکییبات روپوش الکترود و در آتمسفر وجود داشته باشد.
ترک عرضی
ترک عرضی ترک متقاطع نیز نامیده میشود. ترکی است که در جهت عمود بر طول جوش ایجاد میشود. این نوع ترک از انواعی است که اغلب در جوشکاری با آن مواجه میشویم و معمولا جوشی که دارای استحکام بالاتری در مقایسه با فلز پایه میباشد دیده میشود. این نوع ترک میتواند همراه با هیدروژن نیز باشد و کل ترک منطقه متأثر از جوش HAZ که پیشتر شرح داده شد ناشی از مقدار بالای هیدروژن ، تنشهای پسماند و ریز ساختارهای حساس میباشد. فرق عمده بین این دو ترک این میباشد که ترک عرضی در فلز جوش نتیجه تنش پسماند طولی میباشد. چنانچه پاس جوشکاری بصورت طولی انقباض یابد، فلز پایه در مقابل این نیرو مقاومت میکند و در واقع دچار تراکم و فشردگی میشود. استحکام بالای فلز پایهای که در مجاورت جوش میباشد در برابر فشردگی ناشی از انقباض جوش مقاومت میکند و در واقع فشرده شدن جوش را محدود میکند. بخاطر ممانعتی که فلز پایه به عمل میآورد، تنشهای طولی در جوش گسترش مییابد.وقتی با ترکهای عرضی مواجه میشویم باید سطح هیدروژن و شرایط نگهداری الکترودها را مد نظر داشته باشیم. در مورد ترک عرضی ، کاهش استحکام فلز جوش معمولا یکی از راهکارهای حذف این نوع ترک میباشد. تأکید زیادی بر روی فلز جوش وجود دارد چون فلز پر کننده به تنهایی ممکن است جوشی رسوب دهد که دارای استحکام پایینتری باشد و نیز تحت شرایط عادی فلزی نرم باشد. البته با تأثیر عناصر آلیاژی استحکام جوش بالا میرود و از نرمی آن کاسته میشود. استفاده از جوشهایی با استحکام پایینتر ، یک راه حل مؤثر در کاهش ترک عرضی مؤثر میباشد، البته به شریطی که استحکام جوش با استانداردهای تعریف شده مطابقت داشته باشد.